گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ رؤسای جمهور آمریکا در جلسه مشترک مجلس نمایندگان و مجلس سنای آمریکا سخنرانی سالیانهای انجام میدهند که اصطلاحاً سخنرانی «وضعیت اتحادیه» یا «وضعیت کشور» (State of the Union Address) خوانده میشود. این سخنرانی به «نطق وحدت» نیز مشهور است. در این سخنرانیها، رؤسای جمهور عمدهترین برنامههای کاری خود را در عرصه داخلی و خارجی برای یک سال بعد تشریح میکنند. این سنت از زمان ریاستجمهوری جرج واشینگتن - نخستین رئیسجمهور آمریکا - به طور مرتب و هر ساله برگزار میشود. دکتر «ویلیام جی باربر» [1] - استاد الهیات، نویسنده و فعال جنبش مدنی - که سازمانی به نام «کمپین مردم فقیر» [2] را رهبری میکند، به بهانه سخنرانی «وضعیت کشور» بایدن در کنگره آمریکا، نگاهی به وضعیت واقعی آمریکا که رؤسای جمهور آمریکا به آن اشارهای نمیکنند، انداخته است. در این یادداشت که مجله آمریکایی «The Nation» آن را منتشر کرده است، وی میگوید وضعیت واقعی آمریکا هرگز آن چیزی نبوده است که رؤسای جمهور این کشور در نطق سالیانه خود آن را بیان میکنند. به گفته «باربر» بر خلاف ادعای دولتمردان آمریکا، این کشور در وضعیت اضطراری قرار دارد و برای اطلاع از وضعیت واقعی این کشور باید نگاهی موشکافانه به وضعیت فقر و نابرابری، بحران اخلاقی و بحران دموکراسی در این کشور انداخته شود.
باید صدای فقرای آمریکا را بشنویم
سخنرانی موسوم به «وضعیت کشور» که رئیسجمهور جو بایدن، عصر پنجشنبه ۷ مارس ۲۰۲۴ ایراد کرد، گزارش وضعیتی است که بنا بر الزام مندرج در ماده ۲، بخش ۳، بند ۱ قانون اساسی ایالات متحده آمریکا انجام میشود. در حدود یک قرن، این سخنرانی از سوی رؤسای جمهور آمریکا به صورت مکتوب ارائه میشد؛ اما امروز به عنوان یک سخنرانی، صرفنظر از اینکه ارائهدهنده آن جمهوریخواه یا دموکرات باشد، بیشتر به یک کنش سیاسی تبدیل شده است تا تمرینی برای گزارشدهی صادقانه! بهخصوص در سال انتخابات سخنرانی «وضعیت کشور» فرصتی برای رئیسجمهور مستقر است تا توضیح دهد که چرا باید دوباره انتخاب شود. قانون اساسی خواستار ارائه گزارش «وضعیت اتحادیه» شده است؛ زیرا این گزارش در مورد محدودیتهای دولتها صادق است.
رأیدهندگان فقیر و با دستمزد کم، امروز یکسوم رأیدهندگان در آمریکا را تشکیل میدهند. آنها تقریباً ۴۰ درصد از واجدین شرایط رأیدادن در «ایالتهای خاکستری» هستند. تشدید نابرابری در آمریکا طی چهار دهه گذشته این کشور را به طور فزایندهای در برابر ایجاد تفرقه آسیبپذیر کرده است.
اگر میخواهیم کار لازم برای «تشکیل اتحادیه کاملتر» را انجام دهیم، به ارزیابی صادقانهای از جایی که واقعاً هستیم نیاز داریم. برای شناخت واقعی وضعیت هر ملتی، باید از نزدیک به آسیبپذیرترین مردم آن یعنی فقرا گوش فرا دهیم. در طول تاریخ ایالات متحده، جنبشهایی که ما را به سوی «اتحادیهای کاملتر» سوق دادهاند، توسط بردگان سابق، زنان محروم، کارگرانی که از رؤسایشان میخواهند به آنها عزت دهند و افرادی که بیشترین زجر را از قوانین نژادپرستانه «جیم کرو» [3] کشیدهاند، رهبری شدهاند. اگر به بهبود وضعیت آمریکا اهمیت میدهیم، باید به فریاد کسانی که در رنج هستند گوش دهیم و برای سوقدادن ملت بهسوی اتحاد کاملتر اقدام کنیم.
۱۳۵ میلیون نفر انسان فقیر و کم دستمزد، هیچ توهمی در مورد وضعیت امروز آمریکا ندارند. اینها کسانی هستند که به همراه متحدان سیاسی خود گرد هم آمدند تا افراطگرایی دونالد ترامپ را در سال ۲۰۲۰ رد کنند. آنها اکثریت مجلس نمایندگان و مجلس سنا را انتخاب کردند. نمایندگان این مجالس گفتند که متعهد به افزایش حداقل دستمزد به ۱۵ دلار در ساعت هستند. آنها با اعمال سیاستهایی که کودکان فقیر را به نصف کاهش میدهد، وضعیت کشور ما را در بحبوحه یک همهگیری جهانی به طور چشمگیری بهبود بخشیدند.
هیچ کس نمیتواند بگوید که ما در چهار سال گذشته پیشرفت خوب و مهمی در وضعیت آمریکا ندیدهایم. البته اگر حقیقت را در مورد بیعدالتیهایی که همچنان آزارمان میدهد، نگفته باشیم، به کار مردمی خیانت میکنیم که برای ایجاد آن تلاش کردهاند. وضعیت واقعی آمریکا به یک دولت محدود نمیشود؛ این واقعیت سیستماتیک نشان میدهد که تقریباً یکسوم نیروی کار کشور شامل ۵۲ میلیون آمریکایی با کمتر از ۱۵ دلار در ساعت کار میکنند. دستمزدهای پایین، همراه با افزایش شدید هزینههای زندگی، ۱۳۵ میلیون نفر از همسایگان ما را فقیر یا کم درآمد کرده است؛ آن هم در شرایطی که بیکاری در پایینترین حد خود قرار دارد. فقر چهارمین علت مرگومیر در آمریکا است؛ کشندهتر از چاقی، دیابت یا سلاح گرم.
دستمزدهای پایین باعث مرگ مردم میشود، اما کنگره از سال ۲۰۰۹ تاکنون اقدامی برای افزایش حداقل دستمزد نکرده است. ما با بحران فقر مواجه هستیم؛ میدانیم چه چیزی میتواند آن را حل کند، اما رهبران سیاسی ما در عمل شکست خورده و ناکام ماندهاند. وضعیت واقعی آمریکا این است که ۸۰ میلیون آمریکایی یا بیمه نشده و یا بیمه ناقصی دارند. ما در میان ثروتمندترین اقتصادهای جهان در ارائه مراقبتهای بهداشتی همگانی شکست خوردهایم؛ بهعنوان یک کشور، ما بیش از سایر همتایان خود برای مراقبتهای بهداشتی هزینه میکنیم، اما به طور مداوم بدترین نتایج سلامتی را داریم. ما با بحران بهداشت و درمان مواجه هستیم؛ ما چیزهای زیادی میدانیم که میتواند آن را حل کنند، اما رهبران سیاسی ما در عمل شکست خوردهاند.
سرکوب حق رأی در آمریکا
دستمزدهای پایین، همراه با افزایش شدید هزینههای زندگی، ۱۳۵ میلیون آمریکایی را به زیر خط فقر کشانده است.
وضعیت واقعی آمریکا این است که ما امروز نسبت به زمانی که قانون حقوق رأی در سال ۱۹۶۵ تصویب شد، کمتر از حق رأی حمایت میکنیم. رکورد مشارکت رأیدهندگان در سال ۲۰۲۰ با بیش از ۱۰۰۰ اقدام به سرکوب حقِ رأیدهندگان در مجالس ایالتی سراسر این کشور مواجه شده است. رهبران سیاسی ما از هر دو حزب ادعا میکنند که به کهنه سربازان حقوق مدنی مانند «جان لوئیس» [4] احترام میگذارد، اما آنها در تصویب حمایتهای حق رأی که او تا هنگام مرگ از آنها حمایت میکرد، شکست خوردهاند. ما با بحران دموکراسی روبرو هستیم؛ ما لوایحی در کنگره داریم که میتواند این وضعیت را دگرگون کند؛ اما رهبران سیاسی ما در عمل برای حل این مشکل ناکام ماندهاند.
وضعیت واقعی کشور این است که ما نتوانستهایم ثبات اخلاقی اساسی را در صحنه جهانی نشان دهیم. ما شجاعت اخلاقی برای محکومکردن یکسان اقدام حماس در ۷ اکتبر و کشتار تلافیجویانه زنان و کودکان بیگناه توسط رژیم نتانیاهو، همراه با اعمال آپارتاید و اقدام به نسلکشی که قبل از ۷ اکتبر هم انجام میشد، به دست نیاوردهایم. این چالش اخلاقی به خاورمیانه محدود نمیشود؛ ما در سودان، سومالی و هر جایی که جان انسانهای بیگناه گرفته میشود، با این چالش اخلاقی مواجه هستیم و این یک ضرورت اخلاقی است؛ به خصوص برای ملتی که تاریخ، نسلکشیاش علیه بومیان آمریکا و آفریقاییهای به بردگی گرفته شده را تصدیق میکند. ما با یک بحران انسانی روبرو هستیم. ما قدرت درخواست آتشبس در غزه را داریم، اما رهبران سیاسی ما نتوانستهاند در عمل کاری برای آتشبس انجام دهند.
تقریباً یکسوم نیروی کار کشور شامل ۵۲ میلیون آمریکایی با کمتر از ۱۵ دلار در ساعت کار میکنند.
وضعیت واقعی کشور این است که ما یک اکثریت دیوان عالی داریم که کاملاً به منافع مردم آمریکا متعهد نیست؛ اما خود را در خدمت شرکتهایی که سودشان را به منافع مردم ترجیح میدهند، عالی نشان داده است. دادگاههایی که برای بررسی سوءاستفاده از قدرت سیاسی طراحی شده بودند، اکنون به تسهیل آنها کمک میکنند. ما با بحران اعتبار مواجه هستیم و رهبران سیاسی ما نتوانستهاند برای حل این بحران اعتبار، اقدام کنند.
بهعنوان یک واعظ مسیحی؛ ایکاش سیاستمدارانی که هنگام ادای سوگند، دست خود را روی کتاب مقدس میگذارند، آنچه در کتاب مقدس آمده را میخواندند. کتاب مقدس میگوید: «کسی که به فقیری ظلم کند به آفریدگارش دشنام میدهد؛ اما هر که نسبت به نیازمندان سخاوتمند باشد، خدا را گرامی میدارد» عیسی مسیح گفت: «ملتها - نه فقط افراد - بر اساس این قضاوت خواهند شد که آیا به گرسنگان غذا میدهند؟ آیا برهنهای را میپوشانند؟ آیا بیماران را پرستاری میکنند یا به ملاقات کسانی که در زندان هستند میروند؟»
آمریکا در وضعیت اضطراری
اگر به صدای «نیازمندان» - کسانی که امروز فریاد عدالت میزنند - گوش دهیم، باید بپذیریم که در وضعیت اضطراری قرار داریم. این به معنای انکار اهمیت اقدام برای افزایش دستمزد کارگران، گسترش خدمات درمانی، بخشش بدهی دانشجویان، سرمایهگذاری در زیرساختهای پایدار و اضافهکردن مشاغل سبز نیست. دولت کنونی، همراه با برخی حمایتهای دو حزبی در کنگره، نشان داده است که میتواند برای مردم عادی مفید باشد. مشکل این است که مقیاس سرمایهگذاری با وضعیت اضطراری برابری نمیکند و زمانی هم که رهبران سیاسی اقدام قاطعی انجام دادهاند، بهسرعت پا پس کشیدهاند و سیاست خود را تغییر دادهاند. «افزایش اعتبار مالیاتی کودکان» [5] که شامل پرداختهای ماهانه به خانوادههای فقیر و کم درآمد بود، فقر کودکان را به نصف کاهش داد اما تمدید نشد. حداقل دستمزد ۱۵ دلاری که کارگران کم درآمد برای بیش از یک دهه خواستار آن بودند، به تعهد اصلی حزب دموکرات در زمان نامزدی بایدن - هریس تبدیل شد و قانونی که در آن زمان بیش از ۵۰ میلیون نفر فقیر و کم درآمد را از فقر نجات میداد به تصویب مجلس نمایندگان رسید اما در سنا به تصویب نرسید؛ به این دلیل که تعداد انگشت شماری از دموکراتها حاضر به حمایت از برنامه حزب خود نبودند و برای جلوگیری از تصویب آن به حزب جمهوریخواه پیوستند.
فقر چهارمین علت مرگومیر در آمریکا است و بیشتر از چاقی، دیابت یا سلاح گرم مردم این کشور را میکشد.
فاجعه این است که بهترین سیاستهای دولت بایدن کنار گذاشته شده و جسورانهترین اهداف آن توسط افرادی که ادعا میکنند در یک تیم هستند، کمرنگ شده است. همانطور که دکتر «مارتین لوتر کینگ» در بحبوحه کارزار «بیرمنگام» برای متوقف کردم قانون «جیم کرو» گفت: «بزرگترین دشمن ما افراطیها نیستند که آشکارا با پیشرفت مخالفت میکنند؛ بلکه میانهروهایی هستند که وانمود میکنند اگر به روال عادی خود ادامه دهیم همه چیز درست خواهد شد.»
با توجه به این وضعیت، به راحتی میتوان دلسرد شد و این سؤال را مطرح کرد که آیا رکورد مشارکت در سال ۲۰۲۰ برای «بازیابی دموکراسی» اصلاً مفید بوده است یا خیر؟ اگر شما نیز مانند من متعهد به قضاوت در مورد وضعیت آمریکا با گوشدادن به کسانی هستید که بیشترین آسیب را دیدهاند، پس بدانید که دادههای دیگری وجود دارند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. امروز در ایالات متحده رأیدهندگان فقیر و کم دستمزد، یکسوم رأیدهندگان را تشکیل میدهند. آنها تقریباً ۴۰ درصد از واجدین شرایط رأیدادن در «ایالتهای خاکستری» [6]هستند. بهعنوان یک گروه، این رأیدهندگان از لحاظ تاریخی با نرخ ۲۰ درصد کمتر از همسایگان ثروتمندتر خود مشارکت داشتهاند. اگر آنها به طور کامل در انتخابات مشارکت کنند، بزرگترین گروه رأیدهندگان در ایالتهای چرخشی در آمریکا خواهند بود.
تشدید نابرابری در آمریکا در چهار دهه گذشته ما را به طور فزایندهای در برابر ایجاد تفرقه در کشور آسیبپذیر کرده است؛ اما در لحظهای که تقریباً نیمی از کشور فقیر یا کم درآمد است، این امکان نیز وجود دارد که همه کسانی که کنار گذاشته شده و طرد شدهاند، بهعنوان نیروی قدرتمندی برای تغییرات دگرگونکننده گرد هم آیند. از سال ۲۰۱۸، من با «کمپین مردم فقیر» همکاری میکنم تا یک جنبش اخلاقی از مردم با هر نژاد، مذهب و منطقه را برای تغییر روایت در مورد آنچه که در زندگی عمومی ما ممکن است، بسیج کنم. در ۲ مارس هزاران نفر از ما در ۳۲ ساختمان مجلس ایالتی و در ناحیه کلمبیا جمع شدیم تا اعلام کنیم که خواستار تغییر وضعیت هستیم. ما در حال آغاز ۴۰ هفته اقدام در کشور خود هستیم تا ۱۵ میلیون رأیدهنده فقیر و کم درآمد را برای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در ماه نوامبر امسال بسیج کنیم. نمایندگان سیاسی ما نتوانستهاند اقدام کنند، ولی ما مستقیماً برای تغییر موازنه قوا و اصلاح کشتی دولت اقدام میکنیم. هیچ ناخدایی نمیتواند بهتنهایی کشتی آمریکا را نجات دهد. برای عبور از این طوفان، ما به کمک همه در عرشه کشتی آمریکا نیاز داریم. وضعیت واقعی آمریکا این است که ما هرگز آن چیزی که ادعا میکنیم نبودهایم، اما جنبشی به پا میخیزد تا اصرار کند که هنوز میتوانیم بهتر از همیشه باشیم. آینده آمریکا در دستان ماست. وظیفه ما این است که این ملت را آنقدر دوست داشته باشیم که اصرار کنیم بهتر شود.
[1] . William J. Barber
[2] . Poor People’s Campaign
[3] . Jim Crow laws : قوانین «جیم کرو» قوانینی ایالتی و محلی بودند که بین ۱۸۷۶ و ۱۹۶۵ در ایالات متحده به تصویب رسیدند. آنان به طور قانونی دستور جداسازی نژادی در همه تأسیسات دولتی ایالات جنوبی مؤتلفه سابق را با وضعیت «جدا، ولی مساوی» برای سیاهان آمریکا، از سال ۱۸۹۰ به بعد، صادر میکردند. جدایی در عمل شرایطی برای سیاهان آمریکا ایجاد کرد که وضع آنان از سفیدهای آمریکایی پایینتر باشد و ضررهای اقتصادی، آموزشی و اجتماعی برایشان در پی بیاورد. برخی نمونههای قوانین «جیم کرو»، جداسازی نژادی مدارس دولتی، اماکن و حملونقل عمومی و جداسازی نژادی دستشوییها، رستورانها و آبخوریها برای سفیدها و سیاهان بود. نیروهای مسلح آمریکا از پیش جداسازی شده بودند. رئیسجمهور «وودرو ویلسون» در سال ۱۹۱۳ جداسازی نژادی در محلهای کار دولت فدرال را نیز آغاز کرد.
[4] . John Lewis: جان لویس (۱۹۴۰ -۲۰۲۰) فعال حقوق مدنی و نماینده حوزه انتخابیه پنجم جورجیا از حزب دموکرات در مجلس نمایندگان آمریکا بود که برای نخستینبار در ۴ ژانویه ۱۹۸۷ میلادی به عضویت این مجلس درآمد. لوییس، رئیس کمیته هماهنگی دانشجویان علیه خشونت (SNCC) و یکی از رهبران «بزرگ شش» گروهی بود که در مارس ۱۹۶۳ تظاهرات تاریخی مارتین لوتر کینگ را در واشینگتن، دی. سی. سازماندهی کردند، او در نهضت حقوق مدنی فعال بود و تلاشش خاتمه بخشیدن به تبعیض نژادی در آمریکا بود. او نقش کلیدیای در جنبش مدنی نژادپرستی در ایالات متحده آمریکا ایفا کرد. وی عضو رهبری حزب دموکرات در مجلس نمایندگان ایالات متحده بود و از سال ۱۹۹۱ تا زمان مرگش بهعنوان معاون رئیس فراکسیون حزب دموکرات در مجلس نمایندگان کنگره آمریکا بود. لوییس در سمت معاون ارشد فراکسیون حزب دموکرات از سال ۲۰۰۳ تا زمان مرگش خدمت کرد.
[5] . The Expanded Child Tax Credit
[6] . swing state : ایالت چرخشی یا ایالت خاکستری یک ایالت آمریکا است که هیچکدام از دو حزب اصلی و نامزدهای آنان پشتیبانی قاطع در آن ایالت ندارد تا بتواند به آرای مجمع گزینندگان آن ایالت اتکا کند و در انتخابات نیز معمولاً این ایالتها تعیینکننده هستند.
/ انتهای پیام/